90/5/21
1:43 ع
بسم الله...
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشاننـــد پریرویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
سرشک گوشه گیران را چو رویابند دریابند رخ از مهر سحرخیزان نگردانند گرداننــد
سلام دوستان. میدونم که از بس متن های خداحافظی خوندید خسته شدید؛ اینم بزارید روش. البته من نمیخوام برای همیشه برم، مدتی میرم تا خودمو پیدا کنم. برام دعا کنید به اون چیزی که میخوام برسم. توی همین مدت کم، دوستای خوب و بزرگی پیدا کردم ولی مشکل خودمم که دیگه نمیتونم اینجوری ادامه بدم.
من یه آدمی بودم که با درد مینوشتم. از وقتی اومدم اینجا حتی یک خط هم نشد بنویسم.شاید همونا هم خالص نبود و مقداری حدیث نفس قاطیش بود...نمیدونم!
نمیخوام زیاد وقتتونو بگیرم. پس همه حرفامو تو یه جمله سیدنا خلاصه میکنم:
ای دهر! اگر رسم روزگار چنین است که صبر را جز در برابر رنج نمی بخشند و رضای او نیز در صبر است، پس این سر ما و تیغ جفای تو.
التماس دعا دارم از همتون...تو لحظه های قشنگتون با خدا...التماس دعای شـ...هــ...ا.....
یا علی مدد
پی نوشت: سیدنا یعنی همون آقا مرتضی....سید مرتضی آوینی
پیام رسان